هورسان دنیا ی مامان و بابا

دختر ناز نازی

1396/4/7 23:04
نویسنده : مامان جون
137 بازدید
اشتراک گذاری

اون روز عینک بابایی رو به چشمت زدی شاکیو تلوزیون نگاه می کردیخندونک

هر چی بهت گفتم نکن

فایده نداشت و همون آش بود و همون کاسه شاکیای شیطونخنده

اون  روز هوس کیک درست کردن کردی و اصرار کردی خندونکو منم چاره ای نداشتم و قبول کردمخندونک

نتیجه تلاشتچشمک

جارو زدن و نظافت هورسانخنده

اینم لحظه ای که غرق تلوزیونی

و بعدش غرق کتاب شدیراضی

ایشون هورسان هستن و دارن با رنگها بازی می کننخنده

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)