هورسان دنیا ی مامان و بابا

دختر ناز نازی

اون روز عینک بابایی رو به چشمت زدی و تلوزیون نگاه می کردی هر چی بهت گفتم نکن فایده نداشت و همون آش بود و همون کاسه ای شیطون اون  روز هوس کیک درست کردن کردی و اصرار کردی و منم چاره ای نداشتم و قبول کردم نتیجه تلاشت جارو زدن و نظافت هورسان اینم لحظه ای که غرق تلوزیونی و بعدش غرق کتاب شدی ایشون هورسان هستن و دارن با رنگها بازی می کنن ...
7 تير 1396

سفر به مشهد

اولین مسافرت هورسان به مشهد مقدس بود اول رفتیم آرامگاه فردوسی اونجا هر روز تفریح بود یه روز از همین روز ها باهم رفتیم طرقبه و روز بعد رفتیم شاندیز عصر همون روز هم رفتیم قایق سواری و بعدش رفتیم یه کافی شاپ البته تو فضای باز که شما بستنی با آب معدنی سفارش دادی و آخرین عکس کنار یه باغچه گنده بود     ...
20 تير 1395

نی نی من

امروز 16 آبان 1392 بهترین و بزرگترین روز زندگی ماست هورسان به دنیا اومد اولین عکس رو هم تو بیمارستان گرفتم و بعد این که به خونه اومدی چند روز بعد...................   ...
16 آبان 1392
1